علاقهمندي ها
+
يک سفره پر از شهيد!!!
قافيه باران
90/8/29
*ابرار*
اسامي شهدا بدين قرار است: از راست: نفر اول (شهيد عباس بيات)، نفر دوم (شهيد رحمان ميرزا زاده)، نفر سوم (شهيد اکبر عزيز زاده)، نفر پنجم (شهيد مرتضي ملکي، نفر هفتم (شهيد محمد بهشتي)، نفر هشتم (شهيد سيد محسن جلادتي)، نفر دهم (شهيد پيام پور رزاقي)، نفر يازدهم (شهيد حاج قاسم اصغري)
*ابرار*
اين عکس در تابستان 1364، واقع در اردوگاه الصابرين کرخه بر سر سفره ناهار گرفته شده، هنگامي که بچه هاي گردان تخريب لشکر 10 سيد الشهدا(ع) در حال خوردن غذا بودند.
همانگونه که در تصوير مشخص است 11 نفر بر سرسفر حاضر هستند که 8 نفر آنها به شهدات رسيده اند.
*ابرار*
آنکس که ترا شناخت جان را چه کند؟ / فرزند و عيال و خانمان را چه کند؟/ ديوانه کني هر دو جهانش بخشي/ ديوانه تو هر دو جهان را چه کند؟
سجاد-214
خدا /سجام.حد«اژير»د
+
امام باقرالعلوم ع فرمود: اگر خواستى بدانى كه در وجودت خير و خوشبختى هست يا نه ،
به درون خود دقّت كن اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و ازاهل معصيت و گناه ناخوشايندى
پس در وجودت خير و سعادت وجود دارد؛ و خداوند تو را دوست مى دارد.
ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشايند باشى و به اهل معصيت عشق و علاقه ورزيدى
پس خير و خوبى در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد.
و هر انسانى با هر كسى كه به او
ميراب عطش
90/8/14
+
دارم به انفجار زمين فکر مي کنم/ دارم به مرگ سقف گلين فکر مي کنم / دارم به دست هاي رها در حضيض خاک/ دارم به قرن سقط جنين فکر مي کنم / گفتند عشق دور خودش دور مي زند / باور کنيد من به همين فکر مي کنم / آدم مرا به خاک به اين کوچه ها سپرد / دارم به بانيان زمين فکر مي کنم :(( *** شجره طيبه به روزه دوستان، منتظرم
محمد غفاري-2
90/7/23
محمد غفاري-2
90/7/23
+
آيا ميدانيد مغز انسان تنها حروف اتبدا و اتنهاي کملات را پردازش کرده و کمله را مي خواند. به هيمن دليل است که با وجود به هم ريتخگي اين نوتشه شما تواسنتيد آن را بخوانيد !!!!!
محمد_عابديني
90/7/15
+
ترس بَرَش داشته بود که وقتي با برادرش روبهرو ميشود، چه توجيهي بياورد که پدرش را تنها گذاشته و آمده جبهه. ترس بَرَم داشته بود که چهطور بگويم برادرت وصيّت کرده به پدرت نگوييم شهيد شده؛ مبادا جلوي تو را بگيرد، که نيايي... http://mleeta.blogfa.com/
تبسم بهار ♥
90/6/31
+
از بچگي کارش اين بود که صبح هاي جمعه قبل از طلوع آفتاب با خواهر کوچکترش بروند جلوي در کوچه را آب و جارو بزنند به نيت اين که آقا را زيارت کنند...
گاهي که آب و جارو دست خواهرش بود مي گفت شايد آقا به خاطر اينکه من گناهکارم نمي آيد
تو که پاک تري جارو کن من از پشت در نگاه مي کنم...
سيد محسن موسوي را مي گويم
يکي از چهار ديپلمات دربند صهيونيست ها...
عدالتجويان نسل بيدار
90/6/28
+
....
نشريه حضور ░
90/6/22
+
اي انسان...
حسين.م
90/6/22
+
به نظرتون انگيزه ي من از فيد زدن چيه وقتي مي بينم فيدام مشتري نداره؟! /// هدف اصليم از زدن اين فيد يکم فکر کردن بود البته/ ميخوام ببينم اصلا لايک خوردن و تعداد کامنت هاست که ارزش فيدها رو مشخص ميکنه؟
*زهرا.م
90/6/20
آقا محمد حسين
90/6/20
طيبه♥علي
90/6/10