عطر بهار می آید

گمانم سر راه نسیم نشسته ای...

 

بگذار که چشمان تو را وام بگیرم

با دیدن دنیای تو آرام بگیرم

تر دستی لب های تو را دیدم و باید

از شیوه ی خندیدنت الهام بگیرم

در هر قدمم شوق رسیدن به تو جاری است

می خواهم از این راه سرانجام بگیرم

من شاعر درباری ام و چشم تو کافی است

تا خیره در آن باشم و انعام بگیرم

عمری است که در پیچ و خم زندگی ام کاش

یک لحظه در آغوش تو آرام بگیرم

بهار 1388

عید همه مبارک

یا علی مدد...