سفری در پیش داریم . سفری که تا ابد به سوگمان خواهد نشاند . از مولا رخصت دیدار گرفته ایم . اذن حضور. کاروانی گویا انتظارمان را می کشد .انگار نامه ای نیز به دست ما داده اند ؛به خطی سرخ. با خاتمی سبز.با اولین جمله اش دنیا برسرمان خراب می شود :من الغریب الی الحبیب ...
درنگ جایز نیست ، بارتان را ببندید توشه ای سبک بردارید. وقت تنگ است راستی ! برنخواهیم گشت ، دل برکنید. عزم خاکی پر بلا داریم ... "دکتر مرتضی آقا تهرانی"
سلام خدمت دوستان و تسلیت به مناسبت ایام محرم.
منتظر نقدهاتون در ارتباط شعر زیر هستم
بازهم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و، غسل شهادت کردم
روضه خوانت شدم وعرض ارادت کردم
تا بیافتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
"هر که دارد هوس کرببلا بسمالله"
حرفی از کرببلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
"هر که دارد هوس کرببلا بسم الله"
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
"هر که دارد هوس کرببلا بسمالله"
همگی دور تو و خیمه که می شد تاریک
با دو انگشت تو دیدند خدا را نزدیک
جبرئیل آمد و میگفت به هر یک تبریک
دست بیعت به تو دادند و شدند آن یاری که
نیست در باورشان یک سر سوزن اکراه
"هر که دارد هوس کرببلا بسمالله"
***
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشم ها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
"هر که دارد هوس کرببلا بسمالله"
یا علی مدد...