این پای را بگو از ارتعاش بایستد،این دست را بگو دست بردارد از این لرزش مدام،این قلب را بگو که نلرزد،این بغض را بگو که نشکند و اشک از ناودان چشم نریزد.

این دل بی تاب را بگو فاطمه هست ....

 

سلام

تسلیت عرض میکنم شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها رو به شما بزرگواران و امیدوارم همیشه مورد لطف مادر خوبی ها قرار داشته باشید.

این پست رو با مطلب بسیار زیبای استاد سید مهدی شجاعی در کتاب کشتی پهلو گرفته شروع کردم و با اجازتون مربع ترکیبی که متناسب با این موضوع نوشتم رو مینویسم.توی این روزها منرو هم دعا کنید.

 

 

چند روزیست فقط ابر بهاری شب و روز

ابر گریانی و جز اشک نداری شب روز

اشک نه خون دل از چشم تو جاری شب و روز

به تو حق میدهم اینگونه بباری شب و روز-

در نگاه پر از احساس تو مهمان شده ام

گریه در گریه به همراه تو باران شده ام

  

گفتم از آتش و.....در بین گلو بغض شکست

 بند بند دلم از ماتم و اندوه گسست

زخم پهلوی تو داغی شدوبرسینه نشست

 باید ارام شوم شکرخدافاطمه هست

اشک مظلوم از این چشم روان است هنوز

یاس از اشک شقایق نگران است هنوز

  

بعدتوبادل من چاه فقط هم سخن است

بعدتوزخم زبان همدم و همراه من است

همه دردم از این مردم پیمان شکن است

بی تو کار درودیوار دلم سوختن است

غم دوری تو کم نیست خدایا چه کنم ؟

گریه ام دست خودم نیست خدایا چه کنم؟

 

کاش اینگونه نگاهت به جهان سرد نبود

ماجرای تو پرازمردم نامرد نبود

 غزل زندگیت قافیه اش درد نبود

رنگ این چهره نیلوفریت زرد نبود

چشمهارا بگشا رو به علی باز بخند

 آسمانی شده ای لحظه پرواز بخند

  

در سکوت شب و دور از همه چشمان جهان

یک در سوخته شد باز و سپس گریه کنان.....

مادری رفت بدان جا که از آن هیچ نشان.....

مرد با بغض چنین گفت که در طول زمان-

پی این تربت گمگشته کسی میاید

«مژده ای دل که مسیحا نفسی می اید»

 

یا علی مدد....